پخش زنده
دانلود اپلیکیشن اندروید دانلود اپلیکیشن اندروید
English عربي
5659
-
الف
+

محمود پاک‎نیت: سریال‎های آپارتمانی آفت تولیدات تلویزیونی است

محمود پاک‎نیت در خصوص مجموعه‎های تلویزیونی «کهنه‎سوار» و «پدرسالار» با آی‎فیلم گفت‎وگو کرد.

محمود پاکنیت مرد نقشهای پیچیده است، برخلاف شخصیت واقعیش که بسیار افتاده و بی غل و غش است. وقتی «پس از باران» را بازی کرد تا همیشه نام خان و خانبازی را که میشنوی چهره او در ذهنت تداعی میشود. وقتی نام شاهعباس و صفویان برده میشود،  چهره پر هیبت محمود پاکنیت در قالب یک شاه  پر قدرت در پیش چشمانت خودنمایی میکند. داستان راهزنها را که مطالعه کنی، حسام بیگ را به یاد میآوری که در پی رقابتی نافرجام با مراد بیگ، دشتها و گردنهها را قرق میکرد... هنرمندی بیریا که از دیار شیراز آمد و خاطرههای شیرینی را برای مردم رقم زد. او هنوز هم بدون ادعا کار میکند و مخاطبش را در دنیای خیالین نقش، غرق میکند.

بازی به یادماندنی او در دو مجموعه تلوزیونی «پدرسالار» و «کهنهسوار» بهانهای بود برای یک گفتوگوی ساده و مرور خاطرات نه چندان دور...

محمود پاک‌نیت برای مخاطبان تلویزیون نامی آشناست، نقشآفرینیهای شما در سریال‌های تاریخی مثل «روشنتر از خاموشی»، «روزی روزگاری» و «شب دهم» تا سریال‌هایی با تم اجتماعی مثل «پدرسالار»، «کهنهسوار» و «پرده نشین» و... در یاد و خاطره مردم ثبت و ضبط شده، اما این روزها علاقهمندان به کارهای شما کمتر شاهد هنرنماییتان هستند. این کمکاری خودخواسته است یا دلایل دیگری دارد؟

چند دلیل دارد! مهمترینش این است که تهیهکنندهها برای کارهای خوب کمتر سرمایه گذاری میکنند و ترجیح میدهند سریالهای کم هزینه و به قول معروف آپارتمانی بسازند. دیگر اینکه فیلمنامهها به شدت افت کرده! مدتهاست در حال خواندن آثاری هستم که پیشنهاد میشود، اما متنها چنگی به دل نمیزند. شخصا برای وقت مردم ارزش قائلم ومعتقدم سریال یا فیلم باید حرفی برای گفتن داشته باشد و نتیجهای برای مخاطب به دست آید، اما بیشتر  کارها در حد سرگرمی است. طبیعی است که یک وجه کار باید سرگرمی باشد، اما در نهایت باید پیامی هم به مخاطب منتقل شود.

دلیل گرایش کارگردانان ما به ساخت این سریالهای به قول شما آپارتمانی چیست؟

اقتصاد هنر، مثل وضعیت کلی اقتصاد کشور چندان روبه‎راه نیست و همین موضوع بر کیفیت کارها تاثیرگذار بوده؛ صداوسیما در مضیقه است و نمیتواند برای ساخت سریالهای خوب هزینه کند و طبیعی است که کار خوب هزینههای تولید بالایی دارد. مثلا مجموعه «روشنتر از خاموشی» کار حسن فتحی که به وقایع دوران صفویان به ویژه سلطنت شاه عباس میپرداخت و زندگی علما و به طور خاص ملاصدرا را به خوبی به تصویر کشید، سرمایهگذاری خوبی را در پشت صحنه به همراه داشت که در لوکیشنها و سایر مراحل تولید فیلم نمود داشت و نتیجه کار هم قابل قبول بود، مخاطبان زیادی هم پیدا کرد. شرایط حالا متفاوت است، پول نیست در نتیجه تهیهکنندههای سیما به تولید کارهای سطحی با قصه‌های ساده گرایش پیدا کردهاند، دوست ندارم در این کارها باشم و فکر میکنم در این شریط کار نکنم بهتر است.

شبکه آیفیلم، برای شب‎های پاییزی، مبادرت به پخش سریال خاطرهانگیز «کهنهسوار» کرده که شما هم در آن نقشآفرینی کردهاید، پخش این سریال به خصوص تجربه همکاری با استاد کشاورز و زندهیاد حمیده خیرآبادی برای شما چه حس و حالی را تداعی میکند؟

سریال «کهنهسوار» بعد از تجربه موفق «پدرسالار» اتفاق افتاد؛ به خاطر دارم در دوران تولید سریال «پدرسالار» خانواده من شیراز بودند و من به ناچار هشت ماه در تهران ماندم اما عوامل کار جای خانواده را برایم پر کردند. مرحوم اکبر خواجویی کارگردانی بود که کنارش آرامش داشتم و آرزو میکردم برای کار بعدی دعوتم کند. سر صحنه حس میکردم بزرگترم کار را زیر نظر گرفته؛ کار با استاد کشاورز و زندهیاد خیرآبادی برایم لذت بخش بود، واقعا احساس میکردم کشاورز پدرم هست و خانم خیرآبادی مادرم! وقتی کار پایان یافت حس و حالم این بود که خانوادهام در حال فروپاشی است. بعد از «پدرسالار» نوبت به «کهنهسوار» رسید که بازهم زندهیاد خواجویی مرا دعوت کرد و با کمال میل پذیرفتم. همان شور و حال و فضای خانوادگی خاص تکرار شد، مثل یک خانواده بودیم و کار در یک فضای صمیمی پیش رفت، حالا که به گذشته نگاه میکنم واقعا افسوس میخورم، حیف شد هنرمندانی مثل خانم شیخی و یا خانم خیرآبادی دیگر نیستند، واقعا جایشان خالیست.

آقای محلوجیان و زندهیاد خواجویی به عنوان نویسنده و کارگردان هیچ وقت پرکار نبودند اما همین ساختههای اندک هم در دل مخاطبان بسیار جا باز کرد. شما که در تجربههای مختلف همراهشان بودید، به نظرتان دلیل موفقیت آنها چه بود؟

به عقیده من این دو هنرمند به مسئله مهمی توجه کردند و آن هم کانون خانواده بود، خانواده ایرانی با همه مشخصات و ویژگیها. شما با شخصیتهای این سریالها همذاتپنداری میکنید، مثلا پسر خانواده که شبیه برادر خودمان است یا عروس خانواده که شبیه عروس فلان قوم و خویش ماست. همین اتفاق باعث شد که هیچ مخاطبی میان خود و هنرمندان سریال فاصلهای حس نکند. برگ برنده نویسنده این سریال یعنی آقای محلوجیان همین بود. او به زیر پوست شهر سفر کرد و زندگی واقعی مردم را با تمام غمها و شادیها پیش روی مخاطب قرار داد. شاید باور نکنید اما با اینکه من بازیگر این سریالها بودم ولی هنوز با عشق از ابتدا تا انتهای این سریالها را پیگیری میکنم! مانند فردی که برای اولین بار است این کار را میبیند و بسیار هم لذت میبرم. به نظرم این مجموعهها هیچگاه در ورطه تکرار نمیافتند و همیشه برای مخاطب تازگی دارد.

محمود پاکنیت قبل از حضور در دنیای تصویر، دل‎بسته تئاتر بود و سالها کار تئاتر کرده بود. چه شد که میان شما و صحنه نمایش این همه فاصله افتاد؟

واقعیت این است که من هنوز هم تئاتر را از عمق جان دوست دارم اما حضور در کارهای تصویری مانع از برنامهریزی برای حضور در تئاتر شد. به هر حال برای اجرای یک نمایش حداقل باید دو یا سه ماه تمرین کرد و بیست یا سی شب هم اجرا کرد اما وقتی من سر فیلمبرداری سریال هستم چهطور میتوانم خودم را به سالن نمایش برسانم یا وقتی در شهرستان هستم همین مشکلات خودنمایی میکند. در این سالها پیشنهاد کم نداشتم، تعدادی هم مرا بسیار وسوسه کرد اما نشد که نشد! فقط میتوانم افسوس بخورم.

با این پرونده پر رنگ و لعاب در عرصه بازیگری هیچوقت برای کارگردانی وسوسه نشده‎اید؟ حضور در پشت دوربین هم برای شما جذابیت دارد؟

من در دوران فعالیت تئاتری در شیراز 14 نمایش کارگردانی کردهام و تجربههای خوبی هم دارم. اما از وقتی وارد کار تصویر شدم این مثال قدیمی را برای خودم تکرار میکنم که با یک دست نمیتوان چند هندوانه را بلند کرد. البته هستند هنرمندانی که هم مینویسند، هم کارگردانی میکنند و هم بازی میکنند ولی به عقیده من نتیجه مطلوب نیست. ترجیح میدهم روی یک کار تمرکز کنم و آن را خوب انجام دهم. اگر روزی هم سودای کارگردانی ذهن مرا مشغول کند حتما باید آن را بیاموزم و بعد کار کنم. بر خلاف باور خیلیها، کارگردانی تنها دکوپاژ نیست؛ کارگردان باید عکس را بشناسد، قاب تصویر را درک کند، سواد و زیبایی شناسی بداند و بعد به سراغ ساختن برود. اگر به سراغ کارگردانی بروم شک نکنید بازیگری را رها میکنم.

در حال حاضر کاری را آماده نمایش دارید؟

به تازگی بازی در یک سریال پلیسی را به پایان بردم که مدتی قبل پخش شد. برای استراحت و تجدید قوا به شهر خودم، شهر شعر و هنر و گل، شیراز آمدم و استراحت میکنم. در این مدت فیلمنامههای زیادی به دستم رسیده که در حال مطالعه هستم اما هنوز کاری را برای بازی نپذیرفتهام.

*مصاحبه‌کننده: غزل نهانی برای وبسایت آی‌فیلم (آذر ۱۳۹۵(

نظر شما
ارسال نظر
امیر

عشقه ... یکی بازیگران مورد علاقه من است مخصوصا نقش یعقوب نبی ایشون

سمیه

منم موافقم .. ایشون یکی از بازگرانی است که بسیار در کارشون حرفه ای هستند

عالیه

براشون آرزوی موفقیت می کنم

ناشناس

به نظرم فقط بهشون نقش های مثبت میاد

احمد

منم با آقای پاک نیت موافقم .. کار خوب کم شده

کاربر مهمان

به نظر منم سریال های آپارتمانی اصلا جذابیت ندارند... چیه همش همه در حال گفتن دیالوگن... منم جای آقای پاک نیت بودم کم کار می شدم

صابر

سلام لطفا سریال فکر پلید رو پخش کنید که آقای محمود پاک نیت هم توش بازی کردن ممنون از آی فیلم

امیر رضا

مصاحبه بجایی بود دلمون برای آقای پاک نیت و هنر نابش تنگ شده